جامی

جامی

جامی
جامی

آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثرش از جامی غزل 481

غزل 481 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثرش

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثرش هست ماهی که نیاورد به من کس خبرش

2 نازنینی که کنون خاسته از مسند ناز کی بود طاقت رنج ره و تاب سفرش

3 گر چه از رفتن او می رودم صبر و شکیب هر کجا رفت خدایا به سلامت ببرش

4 مبر ای باد بدان سو نفس سرد مرا که مبادا رسد آسیب به گلبرگ ترش

5 ماند وابسته گل بلبل غافل در باغ عاریت کاش توانم ستدن بال و پرش

6 چون بمیرم به سر راه ویم دفن کنید که چو آید به سر خاک من افتد گذرش

7 شد چنان زار ز غمهای جدایی جامی که ندیده ست کسی هرگز ازان زارترش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثرش

شاعر شعر آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثرش چه کسی است ؟

شاعر شعر آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثرش جامی می باشد.

شعر آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثرش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثرش چیست ؟

قالب شعر آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثرش غزل است

مضمون اصلی شعر آن سفر کرده که جان رفت مرا بر اثرش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.