سر زلفت که هست از باد گاهی راست گاهی از جامی غزل 253

سر زلفت که هست از باد گاهی راست گاهی کج

1 سر زلفت که هست از باد گاهی راست گاهی کج بر آن رخسار عارض باد گاهی راست گاهی کج

2 چو در مستی خرامی قدت از خاصیت باده شود چون شاخ گل از باد گاهی راست گاهی کج

3 خیال قامت و محراب ابروی تو می بندد که می خواند امام اوراد گاهی راست گاهی کج

4 در آن بالا و زلف از باغبان صنع حیرانم که چون می پرورد شمشاد گاهی راست گاهی کج

5 نماز من نیاز آمد چه حاصل زانکه در مسجد شوم بر عادت زهاد گاهی راست گاهی کج

6 رقیب کج نهادت باد خرم راستی کآرد به عاشق مژده بیداد گاهی راست گاهی کج

7 خیال قد و زلفت بست جامی در سخن زان رو ردیف شعر او افتاد گاهی راست گاهی کج

عکس نوشته
کامنت
comment