- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن را که هوای رخ خوب تو تولاست کفر است ورا مذهب و اسلام تبراست
2 با آن که مرا دیدهٔ امید به بالاست چشمم به امید رخ زیبای تو بیناست
3 بی خواهش ما هر چه رسد از تو حلال است در مذهب ما آن حرام است تمناست
4 هر گرد و غباری که به دل بود ز هجرت از باغ وصال تو نسیم آمد و برخاست
5 چشم همه آن سو همه را چشم بدان رو نازم به بت خویش که در عین تماشاست
6 در باغ جهان قامت سرو ارچه لطیف است نازم به قد یار که در لطف، دوبالاست
7 از بحر شنیدم که به امواج همی گفت هر کس که به ما رو کند از ماست که بر ماست
8 آن روز که جنان ازل طرح چمن بست از گل رخ و از سرو سهی قد تو می خواست
9 هر دم به بتی تازه کند رسم محبت تا غیر نداند که خدا یار سعیداست