- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روز آنست که با یار بمیخانه رویم بهر پروردن جان از پی جانانه رویم
2 خرم آن مجلس و کاشانه که ما هر دو بهم شمع و پروانه آن مجلس و کاشانه رویم
3 مستی ما ز می عشق دلارام بود حاش لله که پی ساغر و پیمانه رویم
4 عارض چون مه و آنسلسله مشکینش چون ببینیم ز دل واله و دیوانه رویم
5 نه چنان شیفته زلف چو زنجیر و ییم که توان داشت طمع باز که فرزانه رویم
6 جان فشانیم بر آنخسرو شیرین حرکات تا چو فرهاد بجان باختن افسانه رویم
7 یاد آن روز که یارم بحریفان میگفت که بجمع از پی عشرت سوی میخانه رویم
8 باز میگفت که چون ابن یمین حاضر نیست میکده گر همه خلدست بیا تا نه رویم