زان خوشه نغوله از حکیم نزاری قهستانی غزل 1336

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

زان خوشه نغوله که آونگ می کنی

1 زان خوشه نغوله که آونگ می کنی بل زان دو فتنه این همه نیرنگ می کنی

2 هر روز بامداد به عمدا بر آفتاب نقشی دگر به شعبده ی رنگ می کنی

3 تا نیلِ حُسن بر ورقِ ماه میکشی هم چون نهنگ سویِ دل آهنگ می کنی

4 پیشانیِ فراخ گره می زنی به حسن بر چشم ما فراخ جهان تنگ می کنی

5 خوبان خضاب دست به حنّا کنند و تو سر پنجه بلور به خون رنگ می کنی

6 در آتشم چو بوته عمدا همی بری بازم چو زر به تجربه بر سنگ می کنی

7 یک بار با نزاری بی چاره صلح کن با زینهار خواه چرا جنگ می کنی

عکس نوشته
کامنت
comment