- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منم آن زاهد دورِ زمانه که باشم ساکنِ خمّارخانه
2 گهی پوشیده رنگ صوفیانه گهی بسته قبای کافرانه
3 گهی از کار دنیا بر کرانه گهی در بندِ دام از حرص دانه
4 گهی دایر چو پرگار زمانه گهی ساکن چو نقطه در میانه
5 گهی قارون به گنجِ شایگانه گهی پول سیه در خان و مان نه
6 گهی جان کرده قربان عاشقانه گهی از سایه ترسان بد دلانه
7 گهی مرغ خرد را آشیانه گهی تیر ملامت را نشانه
8 گهی بر سدرهام کرّوبیانه گهی بر خاک ره چون آستانه
9 نزاری چند از افسون و فسانه چنین بر خود چه میجویی بهانه
10 چه خیزد زین حدیث عامیانه ز پا تا کی شوی با سر چو شانه
11 اگر خواهی حیات جاودانه به یکرنگی توانی شد یگانه