-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یارب آن نامهربان مه دل فراگیرد ز کینم نرم گردد آهنش از تف آه آتشینم
2 گر نگیرد دامنش داد از غبار هرزه گردم ور نیفتد بر رخش آه از نگاه واپسینم
3 با نسیم طره او در بهارستان رومم با خیال صورت او در نگارستان چینم
4 خود چه اندیشم ز هجران من که در بزم وصالم یا چه تشویشم ز دوزخ من که در خلد برینم
5 گر تو میر مجلسی، من هم محب تیرهروزم ور تو شاه کشوری من هم غلام کمترینم
6 گر مجال گریه میدیدم به خاک آستانت صد هزاران دجله سر میزد ز طرف آستینم
7 قابل کنج قفس آخر نگردیدم دریغا من که در باغ جنان هم شه پر روحالامینم
8 پی به معنی بردهام در عالم صورت پرستی گر تو محو صورتی، من مات صورت آفرینم
9 منتهای مطلبم صورت نمیبندد فروغی تا به چشم خود جمال شاهد معنی نبینم