- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بس غریب و طرفه افتادست حال عاشقان جسم ایشان در زمین و جانشان برآسمان
2 در مکان ابدان ایشان پای بند آمد ولی دایما ارواحشان طیران کند در لامکان
3 ظاهر ایشان بود مشغول خلق از مرحمت لیک در باطن ز حق نبوند غافل یکزمان
4 در شعاع مهر ذاتش فانی مطلق شدند پس بحق باقی شده دیدند حیات جاودان
5 ازمقام بی نشانی صد نشان آورده اند در فنای عشق تا گشتند بی نام و نشان
6 چونکه ایشان بوده اند ایجاد عالم را سبب برطفیل ذاتشان آمد همه کون و مکان
7 هست با هریک ز حق فیض و عطا بی منتها ای اسیری حال ایشان نیست درحد و بیان