- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همچنان مهر توام مونس جان است که بود همچنان ذکر توام ورد زبان است که بود
2 شوقم افزون شد و آرام کم و صبر نماند در فراق تو، ولی عهد همان است که بود
3 کی بود کی که دگر بار بگویند اغیار که فلان باز همان یار فلان است که بود؟
4 ما همانیم و همان مهر و محبت لیکن یار با ما به عنایت نه چنان است که بود
5 بود بر جان رخم داغ توام روز ازل وین زمان نیز بدان داغ و نشان است که بود
6 بود در ملک تنم، جان متصرف و اکنون همچنان عشق تو را حکم روان است که بود
7 از من ای جان شدهای دور و درین دوری نیز آن ملاقات میان تن و جان است که بود
8 طرهات یک سر مو سرکشی از سر نگذاشت همچنان فتنه و آشوب جهان است که بود
9 تا نخوانند دگر گوشه نشین سلمان را گو همان رند خرابات مغان است که بود