مرا ز دیدهٔ بینا از اقبال لاهوری پیام مشرق 213

اقبال لاهوری

آثار اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

مرا ز دیدهٔ بینا شکایت دگر است

1 مرا ز دیدهٔ بینا شکایت دگر است که چون بجلوه در آئی حجاب من نظر است

2 به نوریان ز من پا به گل پیامی گوی حذر ز مشت غباری که خویشتن نگر است

3 نوا زنیم و به بزم بهار می سوزیم شرر به مشت پر ما ز ناله سحر است

4 ز خود رمیده چه داند نوای من ز کجاست جهان او دگر است و جهان من دگر است

5 مثال لاله فتادم بگوشهٔ چمنی مرا ز تیر نگاهی نشانه بر جگر است

6 به کیش زنده دلان زندگی جفا طلبی است سفر به کعبه نکردم که راه بی خطر است

7 هزار انجمن آراستند و بر چیدند درین سراچه که روشن ز مشعل قمر است

8 ز خاک خویش به تعمیر آدمی بر خیز که فرصت تو بقدر تبسم شرر است

9 اگر نه بوالهوسی با تو نکته ئی گویم که عشق پخته تر از ناله های بی اثر است

10 نوای من به عجم آتش کهن افروخت عرب ز نغمهٔ شوقم هنوز بی خبر است

عکس نوشته
کامنت
comment