- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به زلف سرکش شوریده چون شام کشیدست او جهانی را در آن دام
2 به روی چون صبوح باده نوشان مسلمانان که دیده صبح با شام
3 ندیده نوشی از لعل لبانت ز صبرم در فراقت تلخ شد کام
4 مر آرام دل وصل تو باشد که در هجران نمی گیرد دل آرام
5 ز روی لطف بنوازم خدا را بده از باده وصلم یکی جام
6 دلم در آتش هجران زمانهاست فتاده دلبرا ز اندیشه خام
7 دل مجروح غمگینم بدین سان روا داری ندیده در جهان کام
8 چو کام از لعل یارم برنیاید بباید صبرم از وی کرد ناکام