- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میزند غمزهٔ مرد افکن او تیر مرا دوستان چیست در این واقعه تدبیر مرا
2 من دیوانه نه آنم که نصیحت شنوم پند پیرانه مده گو پدر پیر مرا
3 منم و نالهٔ شبگیر بدین سان که منم کی به فریاد رسد نالهٔ شبگیر مرا
4 صنما عشق تو با جان بدر آید ناچار چون فرو رفت غم عشق تو با شیر مرا
5 گر نه زنجیر سر زلف تو باشد یکدم نتوان داشت در این شهر به زنجیر مرا
6 حلقهٔ زلف تو در خواب نمودند به من جز پریشانی از آن خواب چه تعبیر مرا