- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ره، خرابات است و درد سالخورده، پیر ما کس نمیداند به غیر از پیر ما، تدبیر ما
2 خاک را از خاصیت اکسیر اگر، زر میکند ساقیا میده، که ما، خاکیم و می، اکسیر ما
3 ما که از دوران ازل مستیم و عاشق، تا کنون غالبا صورت نبندد، بعد از این تغییر ما
4 من غلام هندوی آن سرو آزادم که او بر سمن بنوشت خطی، از پی تحریر ما
5 بر شب زلفش گر ای باد صبا، یابی گذر گو حذر کن، زینهار، از ناله شبگیر ما
6 ما به سوز آتش دل عالمی میسوختیم گر نه آب چشم ما میبود، دامنگیر ما
7 ای که میگویی مشو دیوانه زلفش بگو تا نجنباند نسیم صبحدم، زنجیر ما
8 خدمتی لایق نمیآید ز ما، در خدمتت وای بر ما، چون نبخشایی تو بر تقصیر ما
9 گفته ای سلمان، که من خود را فدایش میکنم زودتر، زنهار کافاتست در تاخیر ما