طراوت دارد از بس نوبهار از جویای تبریزی غزل 744

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشارش

1 طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشارش چکد رنگ از حیا چون قطره های می ز رخسارش

2 به صحرایی که از خود رفتن ما خضر ره باشد بلندی های همت می دهد یادی ز کهسارش

3 به گلشن بی تو گر بلبل ببیند پیچ و تابم را شود خون و چکد مرغوله خوانیها ز منقارش

4 کنی نام من سرگشته گر نقش سلیمانی به چرخ آید مثال شعلهٔ جواله زنارش

5 ندانم اینقدر خشکی چرا می بارد از زاهد رگ ابری سفیدی نیست گر هر پیچ دستارش

6 قناعت چون بیارایید دکان خودفروشی را به نقد تنگ دستی می شوم جویا خریدارش

عکس نوشته
کامنت
comment