خامش ای دل منشین کو بودش از نشاط اصفهانی غزل 243

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

خامش ای دل منشین کو بودش رحم بسی

1 خامش ای دل منشین کو بودش رحم بسی نه چنان هم که دهد بی طلبی کام کسی

2 ترسم ای روز وصال ای زتو خوش روز دلم نرسد عمر بپایان و بپایان برسی

3 تا که در ذوق خریدار کدام آید خوش ما و کالای وفا غیر و متاع هوسی

4 بخت بد بردز گلزار و بدامم نرساند نه گلی قسمت من شد نه نصیبم قفسی

5 شادکامی ره عشق نشان هوس است عشق آن نیست کزو شاد شود کام کسی

6 عقل را بین که همی لاف زند در بر عشق شرم از جلوه ی سیمرغ ندارد مگسی

7 سر بسر در سر سودای تو شد عمر نشاط میتوان بر سر بالین وی آمد نفسی

عکس نوشته
کامنت
comment