- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گذشته است ز گردون لوای رفعت ما گرفته روی زمین، آفتاب شهرت ما
2 شکسته رنگی تن، کرده بر جهان روشن که خاک زر شود از کیمیای صحبت ما
3 فلک فکنده سپر در مصاف نالهٔ من بلند کردهٔ دست دل است، رایت ما
4 ز قیل و قال، مرا وقت جمع تر گردد بود ز حلقهٔ مجلس، کمند وحدت ما
5 اگر چه در تَهِ خاکم ز گرد کلفت دل همان چو آینه باز است چشم حیرت ما
6 به راه مهر تو هر رخنه ای ست آغوشی ز چاک سینه دمیده ست، صبح دولت ما
7 خرد به مشهد ما می رود ز هوش، حزین مگر ز لای شراب است خاک تربت ما