دام دلهاست زلف دلبر ما از کمال خجندی غزل 26

1 دام دلهاست زلف دلبر ما خوانمش دام ظله ابدا

2 صید از آن دام زلف چو بجهد زآنکه دامی است پیچ پیچ و دوتا

3 تا جدا ساختی ز بند دو زلف دل من ساختی ز بند جدا

4 گه کشم ناز و گه کشم زلفت بنگر کز تو می کشیم چها

5 ریخت خونهای تازه در کویت تا بریدند سر دو زلف ترا

6 گوید آن زلف لا چو خواهم وصل چند گوید سیاه رو لالا

7 خاک راه تو شد کمال و تو زلف هم نکردی به خاک راه رها