- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آشکارا شد همه رازم دریغا نام و ننگ چون چنین شد ساقیا درده شرابی بی درنگ
2 در مُقامر خانه ی عشق و خراباتِ کمال پاک بازان فارغ اند از نام و ننگ و صلح و جنگ
3 هر دو عالم باختن در یک نَدَب فرزانگی ست جامِ می بر دست کردن طوقِ گردن زلفِ چنگ
4 نیلِ مستانِ صبوحی بر جمالِ دوستان کی به نیلِ مصر ماند خاصه نیلی پر نهنگ
5 راحتِ روح است با حورانِ آهو چشم می کندنِ جان است بودن با رقیبانِ پلنگ
6 شیرۀ رز را همی گویند بد گویان شراب حاش لله نوش دارو را لقب دادن شرنگ
7 هیچ کس را در جهان بر هیچ کس انکار نیست چون توان بردن به حیلت صبغة الله را ز رنگ
8 صیقلِ اندوق کن بر کار یعنی می که می می زداید از سوادِ دیدۀ دل تنگ زنگ
9 دستِ تشنیع و گریبانِ نزاری تا به کی چون نزاری هر که زد در دامنِ تسلیم چنگ
10 چون کند بی چاره کز دستش برفتنه ست اختیار چون خدنگ از شست و مرغ از دام و صید از پالهنگ