روز نوروزست و ما را مجلس از هلالی جغتایی غزل 326

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

روز نوروزست و ما را مجلس افروزی چنین

1 روز نوروزست و ما را مجلس افروزی چنین سالها شد کز خدا می خواستم روزی چنین

2 از جفاگاری نهادی گوش بر قول رقیب تا چها آموختی باز از بد آموزی چنین؟

3 هر شبی در کنج غم گریان و سوزانم چو شمع غرق آب و آتشم، با گریه و سوزی چنین

4 پیش تیر غمزه اش بردم دل صد چاک را چون نگه دارم دل از پیکان دلدوزی چنین؟

5 از فروغ عارضت روز هلالی روشنست وه! که دارد آفتاب عالم افروزی چنین؟

عکس نوشته
کامنت
comment