- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست جز درد سری زین دل غمگین حاصل با که گویم که چه می کشم از محنت دل
2 ظاهر آنست که از لذت جان بی خبرست هر که را نیست دل از جانب خوبان مایل
3 برو ای ناصح و دیوانه مکن باز مرا که نباشد به نصیحت دل مجنون عاقل
4 قاصد کشتن ما گشتی و داریم رضا خون ما ریخته بی موجب و کردیم بحل
5 نیست چون خال تو هندوی مبارک رویی که به شادیش بخوانند جهانی مقبل
6 ای که هر لحظه نمائی ره مسجد به کمال نورو آنجا و مر او را به خرابات بهل