1 بر جان منت نیست دمی دلسوزی بر وصل توام نیست شبی پیروزی
2 در عشق کسی بود بدین بد روزی وای من مستمند هجران روزی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 تا بود در عشق آن دلبر گرفتاری مرا کی بود ممکن که باشد خویشتنداری مرا
2 سود کی دارد به طراری نمودن زاهدی چون ز من بربود آن دلبر به طراری مرا
1 ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب وز شب تپانچهها زده بر روی آفتاب
2 بر سیم ساده بیخته از مشک سودهگرد بر برگ لاله ریخته از قیر ناب آب
1 کارم ز غمت به جان رسیدست فریاد بر آسمان رسیدست
2 نتوان گلهٔ تو کرد اگرچه از دل به سر زبان رسیدست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به