- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست چشم همتم برابر نیسان چون صدف دانه ام همچون زمرد سبز از آب خود است
2 عاشق و معشوق در چشم حقیقت بین یکی است نور بر رخسارهٔ خورشید بیتاب خود است
3 دل که از آمیزش مردم کم از بتخانه نیست گر کند پهلو تهی از خلق محراب خود است
4 خانهٔ چشم مرا بدنام ویرانی مباش کاین بنای سست پی در راه سیلاب خود است
5 از جگر جویا نشد منت کش نقد سرکش همچو شبنم دیدهٔ عشاق سیراب خود است