نیست با کس اتحادم همچو کوه از سعیدا غزل 554

سعیدا

سعیدا

سعیدا

نیست با کس اتحادم همچو کوه

1 نیست با کس اتحادم همچو کوه در ازل وحدت نهادم همچو کوه

2 گر شکستی یافت از من خاطری [مومیایی] باز دادم همچو کوه

3 بار سنگین غم عشق تو را بر دل مسکین نهادم همچو کوه

4 لحن صوت من ز آواز کسی است ورنه بی او من جمادم همچو کوه

5 خاطر صحرا گران از من نشد گرچه بس سنگین نهادم همچو کوه

6 سرنکردم خم سعیدا پیش کس گرچه از پا اوفتادم همچو کوه

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر