جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

نیست حاجت خط مشکین عارض از جویای تبریزی غزل 67

غزل 67 ام از 1266 غزلیات

نیست حاجت خط مشکین عارض جانانه را

1 نیست حاجت خط مشکین عارض جانانه را این چمن لایق نباشد سبزهٔ بیگانه را

2 می رسد زلف کجت را زاد استغفا به خال کرده یکجا جمع چون زنجیر دام و دانه را

3 تا قیامت شکوه ز زلف تو دارم بر زبان درخور شب طول باید داد این افسانه را

4 از دل ما یعنی از وستگه مشرب مپرس نه فلک سرگشتهٔ چندند این ویرانه را

5 گرد باد خاک مجنون را به چشم کم مبین دشت در دامان خود پروده این دیوانه را

6 قیمت اشکم فزود از پهلوی چشم سفید میفزاید پنبه آب گوهر یکدانه را

7 سیر کن برپای شمع قامتش از برگ گل در بهاران برگ ریزان پر پروانه را

8 نشئهٔ دیگر بود با مجلس ارباب درد بادهٔ ما چشم پرخون می کند پیمانه را

9 دانه را از قطره های خون دل سامان دهم تا به دام لفظ آرم معنی بیگانه را

10 با ضعیفان بسکه خست می کند گردون چه دور گر رباید از دهان مور جویا دانه را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نیست حاجت خط مشکین عارض جانانه را

شاعر شعر نیست حاجت خط مشکین عارض جانانه را چه کسی است ؟

شاعر شعر نیست حاجت خط مشکین عارض جانانه را جویای تبریزی می باشد.

شعر نیست حاجت خط مشکین عارض جانانه را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر نیست حاجت خط مشکین عارض جانانه را چیست ؟

قالب شعر نیست حاجت خط مشکین عارض جانانه را غزل است

مضمون اصلی شعر نیست حاجت خط مشکین عارض جانانه را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر