1 همین نه شیوهٔ خوبان طریق خودرایی است که گاه خشم و گهی رحم و گه خودآرایی است

2 گهی رود به حبش گه به چین کند مسکن ز خال عارض او چشم عقل سودایی است

3 طریق معرفت دوست زهد و تقوی نیست که تیزگامی و ناکامی است و بینایی است

4 چو آفتاب کسی روی دوست می بیند که چشم حیرت او در بدر تماشایی است

5 زن است طالب دنیا و مرد عاشق دوست برای آخرت امروز کار خنثایی است

6 ز موج خیز حوادث در اضطراب نه ایم که کشتی دل ما مدتی است دریایی است

7 به پای خویش کسی کی رسد به کعبهٔ وصل که قطع راه بیابان او جبین سایی است

8 فقیه مدرسه و لاف فقر این نه رواست که گام اول این راه ترک دانایی است

9 نظر ز دیدن خوبان نمی توانم بست که چشم مردم بی دین [و] دل تماشایی است

10 ظهور شعر سعیدا ز شورش عشق است که نغمه سنجی هر نای از دم نایی است