- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست دل اینکه منِ زارِ بلاکش دارم از تو در سینه خود پارهای آتش دارم
2 ساقیا جرعه میْ ده که به امید وصال درکشم چند دل از هجر جفاکش دارم
3 روکشا جمعیتم را که من سودایی دل چو آن طره آشفته مشوش دارم
4 هر طرف چابک رعنای من اندر جولان من سر خویش چو خاک سم ابرش دارم
5 به قد خم شده چون ماه نو انگشتنما این همه شهرت ازان چابک مهوش دارم
6 گر رسد ناخوشی از خلق خوشم چون فانی زانکه با ناخوشی اهل زمان خوش دارم