غم نیست، گر ز داغ تو می از هلالی جغتایی غزل 177

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

غم نیست، گر ز داغ تو می سوزدم جگر

1 غم نیست، گر ز داغ تو می سوزدم جگر داری هزار سوخته، من هم یکی دگر

2 یارب، چه کم شود ز تو، ای پادشاه حسن گر سوی من بگوشه چشمی کنی نظر؟

3 در کوی تو سر آمد اهل وفا منم از چشم التفات وفای مرا نگر

4 تا کی در آرزوی تو گردیم کو بکوی؟ تا کی بجستجوی تو گردیم در بدر؟

5 جان می کنیم و یار زما بی خبر هنوز خواهیم مردن از غم او، تا شود خبر

6 در گوشه غمست هلالی بصد نیاز گاهی ز چشم لطف برین گوشه بر نگر

عکس نوشته
کامنت
comment