- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غم نیست، گر ز داغ تو می سوزدم جگر داری هزار سوخته، من هم یکی دگر
2 یارب، چه کم شود ز تو، ای پادشاه حسن گر سوی من بگوشه چشمی کنی نظر؟
3 در کوی تو سر آمد اهل وفا منم از چشم التفات وفای مرا نگر
4 تا کی در آرزوی تو گردیم کو بکوی؟ تا کی بجستجوی تو گردیم در بدر؟
5 جان می کنیم و یار زما بی خبر هنوز خواهیم مردن از غم او، تا شود خبر
6 در گوشه غمست هلالی بصد نیاز گاهی ز چشم لطف برین گوشه بر نگر