کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی
کمال خجندی

از حال دل به دوست نه امکان از کمال خجندی غزل 77

غزل 77 ام از 1252 غزلیات

از حال دل به دوست نه امکان گفتن است

1 از حال دل به دوست نه امکان گفتن است بر شمع سوز سینه پروانه روشن است

2 از من بگو به مدعی ای یار آشنای من فارغم ز قصد تو چون دوست با من است

3 آن را که دل سوی جم می کشد چو جام بر سر نوشته اند که خونش به گردن است

4 جان نگذرد ز کوی نو کان عندلیب غیب مرغی است کش خطیره قدسی نشیمن است

5 عاشق شکسته پاش نه در پیش نست و بس هر جا رود چو زلف تو مسکین فروتن است

6 ای دل چو بشنوی سخن وصل از آن دهن باور مکن که آن سخن نامعین است

7 نام کمال رفت به پاکیزه دامنی تا در غمت به خون دل آلوده دامن است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از حال دل به دوست نه امکان گفتن است

شاعر شعر از حال دل به دوست نه امکان گفتن است چه کسی است ؟

شاعر شعر از حال دل به دوست نه امکان گفتن است کمال خجندی می باشد.

شعر از حال دل به دوست نه امکان گفتن است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر از حال دل به دوست نه امکان گفتن است چیست ؟

قالب شعر از حال دل به دوست نه امکان گفتن است غزل است

مضمون اصلی شعر از حال دل به دوست نه امکان گفتن است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر