- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز دوری تو مرا خوشدلی میسر نیست به غیر خون جگر بی توام به ساغر نیست
2 دلم به سوی تو پرواز می کند از شوق که گفته است که مرغ کباب را پر نیست؟
3 فغان که از پی مکتوب خود به دام امید هزار مرغ گرفتم، یکی کبوتر نیست!
4 چو دید حال مرا، گفت پیر کنعانی که داغ دوری فرزند چون برادر نیست
5 چه می، که آب حرام است بی برادر خویش برین حدیث گواهی چو شیر مادر نیست
6 درین محیط، تفاوت به چشم معنی بین ز دست و پا زدن بسته و شناور نیست
7 بلند و پست جهان هرچه هست در کار است ز حکمت است که انگشت ها برابر نیست
8 ز کینه نیست به هنگام گریه آه مرا که گرد قافله است این، غبار لشکر نیست
9 ز جور دوست شکایت سلیم نتوان کرد چه شد که خون مرا ریخت، آب کوثر نیست