از دل برون نکرده خیال جفا از سلیم تهرانی غزل 675

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

از دل برون نکرده خیال جفا هنوز

1 از دل برون نکرده خیال جفا هنوز گرگ آشتی ست یوسف ما را به ما هنوز

2 روزی که من به سلسله ی زلفش آمدم بیعت نکرده بود به دستش حنا هنوز

3 وقتی که نغمه سنج شدم من درین چمن باد صبا نبود به گل آشنا هنوز

4 کشتی شکست و از سر من آب هم گذشت بر سر هزار منتم از ناخدا هنوز

5 از چاشنی فقر خبردار نیستی شکر نخورده ای ز نی بوریا هنوز

6 شد پخته نان هرکسی از آسمان و ما آبی نخورده ایم درین آسیا هنوز

7 خاک سلیم در سر کویش به باد رفت ترک جفا نمی کند آن بی وفا هنوز

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر