1 بر چشم و دلم زغم نمی نیست که نیست بر جان ز حوادث المی نیست که نیست
2 خوش باش و مده فرصت شادی از دست کز دور فلک هیچ غمی نیست که نیست
1 مرا خدای اگر عمر جاودان بدهد بجای هر سر مویم دو صد زبان بدهد
2 بصد هزار لغت هر زبان سخن گوید چنانک داد فصاحت گه بیان بدهد
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست