بلبلی نیست دل خسته که از جویای تبریزی غزل 631

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود

1 بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود داغ عشق تو گلی نیست که خندان نشود

2 توبه کرد آنکه زهم صحبتی دختر رز مرد باشد اگر از کرده پشیمان نشود

3 جنگ را خوی تو داده است در آفاق رواج مهر با صبح چرا دست و گریبان نشود

4 صبر را لنگر خود ساز که در لجهٔ عشق زورقی نیست که سیلی خور طوفان نشود

5 سایهٔ کیست که در تربیت گل کو شد قد رعنای تو گر سرو گلستان نشود

6 هیچکس بهره ای از نکهت زلفش نبرد گر نسیم سحری سلسله جنبان نشود

7 چشم پرحرف تو در فکر سخن پردازیست از چه جویای تو امروز غزلخوان نشود

عکس نوشته
کامنت
comment