1 این پای مرا که نیست پروای رکاب نه روی رکوب ماند و نه رای رکاب
2 زینسان که به تنگ آمدم از پیری و ضعف نه دست عنان دارم و نه پای رکاب
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای تو به جاه خسرو صاحب نشان شده در ملک شاه خسرو و صاحب قران شده
2 ای آفتاب سایه فکن کز ظهور تست در سایه تو ذره صفت خور نهان شده
1 کجائی ای رخ تو نوبهار باغ جمال کجائی ای قد تو سرو بوستان وصال
2 کجائی ای گل خندان من دراین سرفصل که باز بر گل خندان وزید باد شمال
1 خسروا داشت سخایی تو مرا پار چنانک کآن نیارست زدن لاف ز هستی من
2 آسمان با همه تعظیم و بلندی کوراست می زد از روی تواضع دم پستی با من
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به