-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دولتم نیست که باشم به سخن دمسازت گو سخن با دگران تا شنوم آوازت
2 شاهباز حرم قدسی و در ملک وجود نیست جز بهر شکار دل و جان پروازت
3 رفتی و رشته پیوند مرا با تو قوی روزی آرم به همین رشته سوی خود بازت
4 همچو گل گر چه به صد پاره شود پرده دل حاش لله که شوم پرده گشای از رازت
5 تا شدی نازکنان ساقی خونین جگران همه مستند ز جام می و من از نازت
6 بر سرم تاجی و بر تاج گهر کی باشد که کنم جا به سر خویش به صد اعزازت
7 چون زند دم ز سخن پیش تو جامی زینسان که دهد خامشیش لعل سخن پردازت