1 گل نیست ز تو به سرخرویی افزون لیکن آمد با تو به دعوی بیرون
2 زین جرم صبا ز شاخش آویخت نگون با چهره دویدش از نگونساری خون
1 شه چو گشتی بعد چوگان باختن چون کمان مایل به تیر انداختن
2 از کمانداران خاص اندر زمان خواستی ناکرده زه چاچی کمان
1 چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن
2 زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین