نیست در دیر مغان از امیرعلیشیر نوایی غزل 265

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

نیست در دیر مغان بدمست بی‌باکی چو من

1 نیست در دیر مغان بدمست بی‌باکی چو من از گریبان تا به دامن پیرهن‌چاکی چو من

2 آنچنان کاندر کمال حسن پاکی چون تو نیست یافت نبود در کمال عشق هم پاکی چو من

3 غم چو نبود از غم عشقت به عالم صعب‌تر شد یقین این هم که نبود نیز غمناکی چو من

4 درخور ادراک حسنت هرکسی را عاشقی است نیست در عشاق زارت اهل ادراکی چو من

5 گر رباید صرصر عشقت چو حسن عشاق را نیست در دشت غم و اندوه خاشاکی چو من

6 گل اگر باید پی تعمیر کوی عاشقی بهر آن آبی چو اشکم نبود و خاکی چو من

7 قطع دشت فقر اگر در شیوه چالاکی‌ست فانیا در قطع این ره نیست چالاکی چو من

عکس نوشته
کامنت
comment