-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست در دیر مغان بدمست بیباکی چو من از گریبان تا به دامن پیرهنچاکی چو من
2 آنچنان کاندر کمال حسن پاکی چون تو نیست یافت نبود در کمال عشق هم پاکی چو من
3 غم چو نبود از غم عشقت به عالم صعبتر شد یقین این هم که نبود نیز غمناکی چو من
4 درخور ادراک حسنت هرکسی را عاشقی است نیست در عشاق زارت اهل ادراکی چو من
5 گر رباید صرصر عشقت چو حسن عشاق را نیست در دشت غم و اندوه خاشاکی چو من
6 گل اگر باید پی تعمیر کوی عاشقی بهر آن آبی چو اشکم نبود و خاکی چو من
7 قطع دشت فقر اگر در شیوه چالاکیست فانیا در قطع این ره نیست چالاکی چو من