همین نه لعل ترا معجز دم از جویای تبریزی غزل 256

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

همین نه لعل ترا معجز دم عیساست

1 همین نه لعل ترا معجز دم عیساست ز رویت آینه را جلوهٔ ید بیضاست

2 چه دولتی است که در عشق بشکند رنگی به دستم آینه از عکس خویش خشت طلاست

3 کسی که در غم عشقت ضعیف شد، داند که رنگ چهره گرانخیزتر ز رنگ حناست

4 فزون ز لذت بیداد دولتی نبود مرا که بر سر شمشیر جور بال هماست

5 به دور حسن تو دیدیم کوه و صحرا را کدام سر که نه مانند لاله اش سوداست

6 مراد دل زکسی جوی بعد ازین جویا که دست همتش از جمله دستها بالاست

عکس نوشته
کامنت
comment