تنها نه دلم باده نابش از عرفی شیرازی مثنوی 41

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

تنها نه دلم باده نابش همه خونست

1 تنها نه دلم باده نابش همه خونست مغز قلم و مغز کتابش همه خونست

2 دلها شکند وز دل من یاد نیارد چون بشکند این خم که شرابش همه خونست

3 از سوز دل ما بشکن توبه که این نیست آن می که چنین کرده خرابش همه خونست

4 عرفی نکنی ترک دل ریش چکیدن کان میوه طوبی است که آبش همه خونست

عکس نوشته
کامنت
comment