جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

در این زمانه ی دون نیست از جهان ملک خاتون غزل 73

غزل 73 ام از 1809 غزلیات

در این زمانه ی دون نیست حق دید و شناخت

1 در این زمانه ی دون نیست حق دید و شناخت ولی چه چاره توان، با زمانه باید ساخت

2 درین زمانه ی بیگانه خوی می بینم هر آشنا که مرا دید خود مرا نشناخت

3 ز شمع روی تو چون نیست ممکنم دوری ضرورتست چو پروانه جان و سر در باخت

4 بیا دو دیده ی من کز غم تو مردم چشم ز درد روز فراقت سپر در آب انداخت

5 چو بلبل از غم رویش بسی فغان کردم گل از لطافت رویش به ما نمی پرداخت

6 کجاست نقد وصالش بگو به فریادم برس که آتش عشق تو قلب ما بگداخت

7 چه کرده ام به جهان خود گناه بختم چیست چرا ز چشم عنایت به یک رهم انداخت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در این زمانه ی دون نیست حق دید و شناخت

شاعر شعر در این زمانه ی دون نیست حق دید و شناخت چه کسی است ؟

شاعر شعر در این زمانه ی دون نیست حق دید و شناخت جهان ملک خاتون می باشد.

شعر در این زمانه ی دون نیست حق دید و شناخت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر در این زمانه ی دون نیست حق دید و شناخت چیست ؟

قالب شعر در این زمانه ی دون نیست حق دید و شناخت غزل است

مضمون اصلی شعر در این زمانه ی دون نیست حق دید و شناخت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی