در سینه نیست دل به خدا ره از جویای تبریزی غزل 70

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

در سینه نیست دل به خدا ره نبرده را

1 در سینه نیست دل به خدا ره نبرده را نسبت مده به حضرت دل خون مرده را

2 افتادگی خوش است که در روز بازخواست بیم حساب نیست به خود ناسپرده را

3 کم گوی تا خلاص شوی از زبان خلق کس عیب نشمرد سخنان شمرده را

4 غافل مشو زخویش که ارباب معرفت گمره شمرده اند به خود ره نبرده را

5 صد نافه مشک قیمت یک تار موی اوست با زلف او چه همسری این خون مرده را

عکس نوشته
کامنت
comment