- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در سینه نیست دل به خدا ره نبرده را نسبت مده به حضرت دل خون مرده را
2 افتادگی خوش است که در روز بازخواست بیم حساب نیست به خود ناسپرده را
3 کم گوی تا خلاص شوی از زبان خلق کس عیب نشمرد سخنان شمرده را
4 غافل مشو زخویش که ارباب معرفت گمره شمرده اند به خود ره نبرده را
5 صد نافه مشک قیمت یک تار موی اوست با زلف او چه همسری این خون مرده را