1 خوش نیست دل خسته ریش از تو جدا هستیم نه بر مراد خویش از تو جدا
2 زین پس اگرم بخت رساند بر تو دیگر نشوم بتیغ و نیش از تو جدا
1 خرم دلی که مجمع سودای حیدرست فرخ سری که خاک کف پای حیدرست
2 جائیکه جبرئیل بدانجا نمیرسد برتر هزار مرتبه ز آن جای حیدرست
1 مرا ز جور تو ای روزگار سفله نواز بسیست غصه چگویم که قصه ایست دراز
2 بناز میگذرانند عمر بیهنران هنروران ز تو افتاده اند در تک و تاز