جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

به درد ما بجز از وصل از جهان ملک خاتون غزل 299

غزل 299 ام از 1809 غزلیات

به درد ما بجز از وصل تو دوا خوش نیست

1 به درد ما بجز از وصل تو دوا خوش نیست بیا که جانی و جانم ز تن جدا خوش نیست

2 دریغ ماه رخت را اگر وفا بودی چرا که دلبر مه روی بی وفا خوش نیست

3 به جان رسید دل من ز جور هجرانت جفا مکن صنما کاین همه جفا خوش نیست

4 جفا اگر چه ز خوبان طریقه ایست قدیم نگار من مکن آن را که گوییا خوش نیست

5 کنند جاهل و نادان جفا به خلق ولی ستم ز پادشه لطف بر گدا خوش نیست

6 اگرچه باغ و بهارست و سبزه خرّم به جان دوست که این جمله بی شما خوش نیست

7 ز دیده گرچه شدی دور در دو دیده من به غیر خاک کف پات توتیا خوش نیست

8 مگر که نیست خوشی در بهار و طوف چمن اگر خوش است خدا را مرا چرا خوش نیست

9 بیا که بی تو جهان ناخوش است بر دل من اگر خوش است ترا بی جهان مرا خوش نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به درد ما بجز از وصل تو دوا خوش نیست

شاعر شعر به درد ما بجز از وصل تو دوا خوش نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر به درد ما بجز از وصل تو دوا خوش نیست جهان ملک خاتون می باشد.

شعر به درد ما بجز از وصل تو دوا خوش نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر به درد ما بجز از وصل تو دوا خوش نیست چیست ؟

قالب شعر به درد ما بجز از وصل تو دوا خوش نیست غزل است

مضمون اصلی شعر به درد ما بجز از وصل تو دوا خوش نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ است.
بنر