- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نشکفته است از چمن دلبری گلی کاندر هوای او نسرائیده بلبلی
2 بلبل که شوق گل بکمندش در افکند باید بزخم خار نماید تحملی
3 باز نظر کبوتر دل دید در هوا تیهو صفت اسیر نمودش بچنگلی
4 تنها نه خاکیان متزلزل زعشق تو کاز تو بود بعالم علوی تزلزلی
5 با سرو و سنبل و گل و نسرین چه احتیاج کاز زلف و روی و قدتو گل و سرو سنبلی
6 آمد تو را جمال بتا از ازل جمیل بندند شاهدان چمن گر تجملی
7 شور نوای مرغ سحر خوان هوای گل مستان تو فکنده در آفاق غلغلی
8 آشفته چیست خاری از این بوستان سرا خود را بصد هزار فسون بسته بر گلی
9 آن گل که زیب گلشن امکان اگر نبود آدم نبود بر ملکوتش تفضلی
10 نور خدا علی ولی و صراط حق کز مهر او خدای برافراشته پلی