روی زیبای ترا نیست از ابن یمین فریومدی غزل 162

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

روی زیبای ترا نیست در آفاق نظیر

1 روی زیبای ترا نیست در آفاق نظیر چشم بد دور ز رخسار تو ای بدر منیر

2 از غم عارض چون شیر و لب چون شکرت در گدازست تنم همچو شکر اندر شیر

3 ناوک غمزه خونریز مزن بر دل من نیست محتاج کمان گوشه ابروت بتیر

4 هست رخسار من از عشق تو در خون جگر همچو در آب بقم غرق شده برگ زریر

5 گفتم ایدوست دلم بسته زلفین تو شد گفت دیوانه همان به که بود در زنجیر

6 دلم از حلقه زلفت نرود جای دگر کی تواند که رود پای فرو رفته بقیر

7 جان فدا میکنم اما بفدا باز نرست هر که در بند سر زلف بتان گشت اسیر

8 خواهم ایدوست که جان بر تو فشانم روزی لیک ترسم نپذیری که متاعیست حقیر

9 گر گنه کرد که شد ابن یمین بنده تو تو بزرگی کن و بر بنده خود خرده مگیر

عکس نوشته
کامنت
comment