-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن سایه نیست، دایم دنبال او فتاده چون من سیاه بختی سر در پیش نهاده
2 هر دم ز جور خوبان در حیرتم که: ایزد آنرا که داده حسنی، مهری چرا نداده؟
3 با جمع عشقبازان تنها مرا چه نسبت؟ آن جمله کمتر از من، من از همه زیاده
4 تا نام من برآید در حلقه سگانت طوق سگ تو بادا، در گردنم قلاده
5 گر میل باده داری، ای ترک مست، با من در دست هر چه دارم، بادا فدای باده
6 چشمان خود برویم از مرحمت گشادی درهای رحمت تست بر روی من گشاده
7 یا سر نهد بپایت، یا جان دهد هلالی اینک ز سر گذشته، منت بجان نهاده