خواجه ئی نیست از اقبال لاهوری پیام مشرق 246

اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

خواجه ئی نیست که چون بنده پرستارش نیست

1 خواجه ئی نیست که چون بنده پرستارش نیست بنده ئی نیست که چون خواجه خریدارش نیست

2 گرچه از طور و کلیم است بیان واعظ تاب آن جلوه به آئینه گفتارش نیست

3 پیر ما مصلحتاً رو به مجاز آورد است ورنه با زهره وشان هیچ سروکارش نیست

4 دل به او بند و ازین خرقه فروشان بگریز نشوی صید غزالی که ز تاتارش نیست

5 نغمهٔ عافیت از بربط من می طلبی از کجا بر کشم آن نغمه که در تارش نیست

6 دل ما قشقه زد و برهمنی کرد ولی آنچنان کرد که شایسته زنارش نیست

7 عشق در صحبت میخانه به گفتار آید زانکه در دیر و حرم محرم اسرارش نیست

عکس نوشته
کامنت
comment