- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیست روزی که به من از تو جفایی نرسد وز فراقت به دلم رنج و عنایی نرسد
2 دل به درد تو اگر خوش نکنم خوش نبود چون یقین شد که مرا از تو دوایی نرسد
3 من زنم با تو گر از بخت خطایی نرود میکنم جهد گر از چرخ قضایی نرسد
4 به دل من که به صد گونه غم آزرده تست سالها شد که ز تو بوی وفایی نرسد
5 عمر در کار وصال تو کنم ترسم از آنک برسد عمرم و این کار به جایی نرسد
6 ساز وصل تو به بخت من از آن رفت ز ساز تا به گوش من ازو بانگ نوایی نرسد
7 گر به من گوهر وصلت نرسد نیست عجب ملک سنجر چه عجب گر به گدایی نرسد؟
8 چمن جان، رخ گلرنگ تو شد لیک چه سود؟ که به دست کس ازو مهر گیایی نرسد
9 در زبانم به شب و روز دعای لب تست چکنم دست من الا به دعایی نرسد؟
10 نظر شاه جهان بر سر خوبی تو باد تا به رویت نظر بی سر و پایی نرسد
11 نصرت الدین که ازو شیر فلک را بیم است مالک شش جهت و خسرو هفت اقلیم است