1 آن خوبروی دلبر همچون سبیک زر آمد به مجلس اندرو بنشست پیش روی
2 لعلش به لب مزیدم طعم شراب داد بیدردسر شرابی در صندلین سبوی
3 آتش بر او گرفتم بوی عبیر داد یارب که دیده هرگز زر عبیر بوی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 بگذشت اردیبهشت و آمد خرداد خیز که باید قدح گرفت و قدح داد
2 اول خرداد ماه و وقت گل سرخ وقت گل سرخ و اول مه خرداد
1 کشور ایران ز عدل شاه مظفر رونقی از نوگرفت و زینتی از سر
2 عدل ملک ملک را فزود و بیاراست روزافزون باد عدل شاه مظفر
1 این عامیان که در نظر ما مصورند هر روز دام کینه به ما بر بگسترند
2 ما پاسدار دین و کتاب پیمبریم وبنان عدوی دین و کتاب پیمبرند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به