1 هرگز ز تو نگلسم محال است محال یا عهد توبشکنم خیال است خیال
2 بر تو نکنم دعوی خون دل خویش خون دل من بر تو حلال است حلال
1 دلی که با غم عشق تو همنشین گردد نه ممکن است که با خوشدلی قرین گردد
2 به تلخ عیشی تن در دهد هر آندل کو به عشوه لب شیرین تو رهین گردد
1 تا نگویی که مرا بی تو شکیبایی هست یا دل غمزده را طاقت تنهایی هست
2 نی مپندار که از دوری روی تو مرا راحت زندگی و لذت برنایی هست
1 زمین به امن شد آراسته زمان به امان به یمن دولت فرمانده زمین و زمان
2 خلاصه حرکات سپهر عصمت و دین نقاده ملکات جهان الغ ترکان