- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن شعله ام که صبح ازل در کنار عشق پیش از نمود بلبل و پروانه می تپید
2 افزونترم ز مهر و بهر ذره تن زنم گردون شرار خویش ز تاب من آفرید
3 در سینه چمن چو نفس کردم آشیان یک شاخ نازک از ته خاکم چو نم کشید
4 سوزم ربود و گفت یکی در برم بایست لیکن دل ستم زدهٔ من نیارمید
5 در تنگنای شاخ بسی پیچ و تاب خورد تا جوهرم به جلوه گه رنگ و بو رسید
6 شبنم براه من گهر آبدار ریخت خندید صبح و باد صبا گرد من وزید
7 بلبل ز گل شنید که سوزم ربوده اند نالید و گفت جامهٔ هستی گران خرید
8 وا کرده سینه منت خورشید می کشم آیا بود که باز بر انگیزد آتشم؟